روز اول مهر بر شما چه گذشت؟


اينجه هنر

آیت‌ا... خامنه‌ای: هر اندیشه‌ای که در قالب هنر نگنجد ماندگار نیست. دوستان،بسيار خرسندم ،ازاينكه چند لحظه با شما هستم.وشما نيز با نوشتن نظرا ت خود مرا در بهتر بودنم ياري نماييد.

مينا لاكاني، بازيگي
روز اول مدرسه براي من تحول بزرگي در زندگي بود. از رفتارهاي پر شر و شوري كه در محيط خونه داشتم و شايد اطرافيانم را تا حدي كلافه كرده بود بايد دست برمي داشتم و مجبور بودم روي نيمكتها در فضايي كه كلاس نام داشت آرام بنشينم. معلم كلاس اول ما خانم علايي را خيلي دوست داشتم و شايد همين باعث شد كه كلاس اول برايم قابل تحمل شود. بزرگتر كه شدم ترسم ريخت و شيطنت هاي خود را از سر گرفتم. دو دوره ما از شنيدن اسم ناظم يا مدير ترس بر وجودمان مستولي ميشد. با همه اينها روز اول مهر برايم خاطرات زيبايي را زنده مي كند.

خاطره دوم
گريه هاي روز اول مدرسه
عليرضا امامي فر، فوتباليست
روز اول مهر سال 57 را هيچ وقت از ياد نمي برم. دبستان بلوچي شيراز، فرزند سوم خانواده بودم و وابسته به مادر و چون ترس و اضطراب زيادي داشتم با مادرم به مدرسه رفتم. وقتي در كلاس نشستم و معلم آمد، مادران از كلاس بيرون رفتند. به خودم خيلي فشار آوردم كه تا ظهر هر طور شده تحمل كنم. به بقيه بچه ها نگاه مي كردم كه بعضي از اونها بي هيچ ترسي آرام سر جايشان نشسته بودند. همين طور كه اطراف كسلاس را نگاه مي كردم از پنجره كلاس مادرم را ديدم، مضطرب تر از من نگاهم مي كرد. ديگر تحمل نگه داشتن گريه هايم را نداشتم. زار زار گريه كردم. شايد اگر مادرم را نمي ديدم راحت تر تحمل مي كردم.

خاطره سوم
تسمه ناظم مدرسه
احمد نجفي، بازيگر
خاطرات مدرسه ما در كوچه سيمرغ خرمشهر را بايد در كنار خانه و شهرمان قبل از جنگ و قبل از اينكه همه شهر توسط عرافي با خاك ويران شود جستجو كرد. دبستان ما به فاصله صد متري از منزلمان بود. البته منزل ما پشت مدرسه بود و من بايد مسير صد متري از منزلمان را دور مي زدم . درست روز اول مدرسه از روي ديوار مدرسه ميخواستم به پايين بپرم تا زودتر به خانه برسم كه چشتان روز بد نبيند! يك دفعه ديدم ناظم مدرسه تسمه بدست پايين ديوار مدرسه ايستاده و آنقدر با آن تسمه پلاستيكي به دستم كوبيد كه دستم سياه و كبود شد. من هم از همانجا دوباره از روي ديوار (جلوي چشم ناظم) به آنطرف پريدم. بعد از آن كه پدرم دستم را ديد به مدرسه آمده و ناظم را تهديد كرد كه اگر يك بار ديگر پسر من يا پسر ديگري را با تسمه تنبيه كنيد خودم با شلاق كبودتان مي كنم.
از آن به بعد تسمه ناظم لااقل براي من بالا نرفت.

خوب حالا نوبت شماست. با نزديك شدن روز اول مهر ما هم به گونه اي اين روز رو گرامي بداريم و رورزهاي زيباي مدرسه رو يادآوري كنيم.
با تشكر:دبير هنر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 1 مهر 1392برچسب:,ساعت 23:53 توسط دبير هنر| |


Power By: LoxBlog.Com

خدمات وبلاگ نويسان جوان

استخاره با قرآن کریم
دریافت کد استخاره آنلاین

;font-size: 8pt ;TEXT-ALIGN: center ;font-family: Tahoma ;FONT-WEIGHT: bold ;}